دلنوشته 5
امروز رفتم دکتر... انتظار داشتم وقتی بهش میگم نه ماهم تموم شد بهم بگه فردا برو بیمارستان امپول فشار بزن ولی برعکس توقعم بم گفت هنوز تا ده روز باید صبر کنی، اگه تا اون موقع علائم زايمان نداشتي برو بيمارستان... خدايا اين انتظار كشيدن خيلي سخته، از نه ماهي كه گذشت هم سخت تره... انگار هر هفته هفت ساله! ولي با وجود همه اينا خيلي خوشحالم ني ني سالمه و شاد. خدايا شكرت كه اين نعمتو بهمون عطا كردي... شايد ما كه الان داريم بابا و مامان ميشيم درست قدر ندونيم ولي وقتي ميبينم بعضي ها به خاطر بچه دار شدن روز و شب دعا ميكنن و شب و روز ندارن دلم ميگيره. خدايا كمكم كن بيشتر قدر اين نعمتو بدونم. خدا جون: ازت ميخوام به همه اونايي كه عشق ني ني تو دل...